سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه دوستی اش را نابجا به کار گیرد، خود رادر معرض جدایی قرار داده است . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :0
کل بازدید :3893
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/9/10
8:51 ع

بسیجی بنده خاص الهی است
بسیجی در حقیقت یک سپاهی است
بسیجی گلشن دین را گلاب است
بسیجی آرمان شیخ و شاب است
بسیجی پاک از هرنقص و عیب است
بسیجی صاف از هر شک و ریب است
بسیجی را توقع نیست در کار
بسیجی نه تشریفات می خواهد نه دستار
بسیجی بنده شایسته اوست
بسیجی سر به سر وابسته اوست
بسیجی دل به این عالم ندارد
دلش را بر خدای خود سپارد
بسیجی سنگرش سجاده اوست
وصالش در شراب باده اوست
بسیجی مخلص دین مبین است
بسیجی پیرو مولای دین است
بسیجی فانی اندر انقلاب است
بسیجی حامی اسلام ناب است
بسیجی نی به فکر ملک ومال است
نه اندر غصه اهل وعیال است
بسیجی شعله ائی از نار عشق است
بسیجی سنبل گلزار عشق است
نه دل بسته به این دنیای فانی
نه غمناک است از بهر زندگانی
خدایا حق پیغمبر وآلش
بسیجی را نگهدار از زوالش
بسیجی آرزوی مومنین است
بسیجی نور چشمان امین است
شعر از آیت الله امینیان، امام جمعه شهرستان آستانه اشرفیه


  
  

“بسیجی” از جمله واژه‌هایی است که به لطف انفاس قدسی امام تنها در لغتنامه و دایره‌المعارف انقلاب اسلامی یافت می‌شود. “بسیجی” فرد عاشق سراز پا نشناخته‌ای است که لحظه لحظه زندگی خویش را وقف اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی کرده است.
شناخت بسیجی در وضعیت کنونی و آینده از ضروریات بزرگی است که در سرنوشت سامان دادن به کشور، ترویج اسلام ناب و تداوم راه مقدس انقلاب و امام راحل (سلام‌الله علیه) نقش تعیین کننده دارد.
ملاک و مبنا برای معرفت بسیجی، تفکر بسیجی است که ما را می‌تواند به گوشه‌هایی از حیات معنوی او رهنمون و ماهیت و شخصیت واقعی این انسان معنوی و الهی را برای ما روشن سازد.
در این نوشتار که به قلم سرلشکر بسیجی دکتر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به رشته تحریر درآمده ویژگی‌های بسیجی مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است که تقدیم حضورتان می‌کنیم؛

بررسی مفهوم واژه‌های اساسی تحقیق
1) بسیجی
“بسیجی” از جمله واژه‌هایی است که به لطف انفاس قدسی امام تنها در لغتنامه و دایره‌المعارف انقلاب اسلامی یافت می‌شود. “بسیجی” فرد عاشق سراز پا نشناخته‌ای است که لحظه لحظه زندگی خویش را وقف اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی کرده است. او مطیع اوامر “ولی فقیه” زمان است؛ بر دشمن می‌تازد و امان از او می‌برد؛‌”پارسای” شب است و “شیر” روز؛ هدف غایی بسیاروالای بسیجی او را در جایگاهی بس مقدس قرار داده است. یک چریک یا یک پارتیزان برای جنگ خود علیه دشمن هدف عالی دارد. او می‌جنگد تا کشور و مردمش را از تجاوز دشمن و از یوغ استعمارگر نجات دهد. این به نوبه خود هدفی عالی است؛ اما در این راه چیز دیگری نیست. آخرش همین است و بس. اما بسیجی می‌جنگد چون به‌واسطه ولی فقیه زمان خودمطیع اوامر الهی است؛ یعنی می‌جنگد چون دستور خداوند، جهاد است و صلح می‌کند چون اراده خدا بر آن قرار دارد. این است که به بسیجی روح و نشاط می‌دهد و او را تا ردیف اولیای الهی ارتقا می‌بخشد. همین درجه از عبودیت و بندگی است که آن یار سفر کرده را به وجد می‌آورد تا آنجا که بسیجی را فرزند خود می‌خواند و با آن درجه از خلوصی که در وجود مبارکش سراغ داریم، برانگیخته شدن در روز محشر را با فرزندان بسیجی‌اش از خدا می‌خواهد. بدین ترتیب معلوم می‌شود که بسیجی مفهومی کلی‌تر از رزمنده است چرا که مراتب بندگی فقط در جنگ نیست که تبلور می‌یابد بلکه در تمام شئون زندگی بشری عینیت دارد. بسیجی کسی است که در هیچ یک از دسته‌بندی‌های مادی و متعارف قرار نمی‌گیرد. نه متعلق به حزب است و نه متعلق به زمان، مکان،‌طایفه، صنف بخصوصی و نه هر دسته‌بندی دیگر. زیرا بسیجی یار امام است و بسیجی عبد خداست وانسانی از تبار ابراهیم (علیه‌السلام) که اسماعیل‌وار، مصمم وعاشقانه به مسلخ عشق می‌رود؛ راه حق می‌جوید و سالک همیشه کوی دوست است.
2) تفکر بسیجی و ویژگی‌های آن
این واژه مقدس که اولین بار از پرتو کلام نورانی امام راحل تجلی یافت به یک معنا همان اندیشه واعتقادی است که شریف‌ترین فرزندان امام آن را آگاهانه برگزیدند و تمام فکر و خلق و خوی و عمل خود را با آن میزان، تنظیم کردند تا آنجا که انسان‌های دیگری شدند با رایحه‌ای ولایی و صبغه‌ای الهی و جلوه‌ای قرآنی و به معنای دیگر تفکر بسیجی به تمام و کمال، همان اندیشه و اعتقاد کامل به اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه و آله) است یعنی بی‌اسلام ناب، بسیجی نتوان شد و بی‌تفکر بسیجی، اسلام، اسلام محمدی نخواهد بود. بنابراین تفکر بسیجی، تعبیری بدیع از مکتب اسلام و آئین الهی تشیع است. این تفکر ویژگی‌هایی دارد که همان شاخصه‌های اسلام ناب محمدی(صلی‌الله علیه و آله) و شاخصه‌های اسلام علوی و اسلام زهرایی و اسلام عاشورایی حسینی و زینبی است.
امام خمینی(سلام‌الله علیه)احیاگر اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه وآله) و پایه‌گذار و معلم مکتب “تفکر بسیجی”‌در عصر ما بزرگترین تفسیر را از بسیج و تفکر بسیجی، ارائه می‌فرماید:‌”من... از خدا می‌خواهم که با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در دنیا افتخارم این است که خود بسیجی‌ام”.
با این تعبیر امام راحل هم بسیجی و تفکر بسیجی را تا اعلا درجه ستود زیرا به بسیجی بودن افتخار کرد و هم به رهروان آموخت که تفکر بسیجی چیست و اسوه بسیجی کیست.
از برکات نهضت عظیم و مقدس اسلامی به رهبری حضرت امام راحل حضور هرچند کوتاه مدت ولی موثر و همه جانبه تفکر امام راحل در همه صحنه‌های حیات امت اسلامی بویژه در مهمترین حادثه انقلاب اسلامی یعنی دفاع مقدس بود.
این حضور که از پشتوانه گرانبها از عالی‌ترین درجات ایمان و عمل صالح برخوردار بود در کوتاه‌ترین مدت منشاء چنان تحولات شگرفی در میان رهروان شد که حتی گاهی راه باور را بر همرهان دشوار می‌کرد و رنگ و بوی افسانه به خود می‌گرفت، اما عاقبت دشمنان هم دریافتند که تفکر بسیجی آن‌گونه که امام راحل پایه‌گذاری کرد، کیمیایی است که حتی افسانه‌ها را در وادی واقعیت به مبارزه می‌طلبد.
تفکر بسیجی آن چنان حقانیت اصحاب کربلا را به نمایش گذاشت که دیگر هیچ منکری نتواند شائبه مبالغه در داستان فداکاران کربلا را به دل راه دهد.
تفکر بسیجی با اوصاف اعجاب‌آورش چیزی نیست جز برنامه بی‌نظیر توحید وعدالتخواهی وشاخصه‌های آن چنین است:
1) پیوند و بیعت با ولایت:
از محمد(صلی‌الله علیه وآله) و علی(علیه‌السلام) تا مهدی(عج) و در زمان غیبت با ولایت فقیه.
2) ایمان و اخلاص:
‌تفکر بسیجی بیش از هر چیز بر ایمان خالص و محض به غیب مبتنی است؛ ایمان به الله با همه اسما و اوصاف جمال و جلالش بدون ذره‌ای تردید یا شرک.
3) حریت در عبودیت:
در این مکتب، بندگی نه از روی طمع و نه از روی خوف بلکه از روی آزادگی و عشق به معبود است؛ همان‌گونه که امیرمومنان(ع) در وصف خویش بیان فرمود لذا بسیجی بنده رب است نه بنده زر و زور؛ چه او شرافتمندتر از این است که غیر از این باشد.
4) اطاعت آگاهانه:
از آنجا که بسیج در اصل خود تبلور آیه شریفه “اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم” (نساء 59) است، بدون تردید اطاعت و فرمانبرداری آگاهانه در تفکر بسیجی جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص می‌دهد زیرا در تفکر بسیجی عنایت نهایی برای انسان، کسب رضایت معبود است و چنین غایتی جز با فرمانبرداری مطلق از اوامر الهی که همانا عمل به تکلیف معین شده از سوی امام و ولی فقیه در زمان غیبت است، حاصل نمی‌شود.
اطاعت از فرماندهی از بدیهی‌ترین ویژگی‌ها و آشناترین شاخصه‌های رزمندگان است که یک روز ندای هل من ناصر حسین زمانه را با ترک مال و منال و جاه و مقام و درس و مدرسه پاسخ دادند و روز دیگر جام زهر پذیرش قطعنامه را به امر فرمانده عزیزشان بر خویش گوارا کردند و سپس بلافاصله برای خرد کردن دندان تهاجم خائنان منافق و صدام پلید “مرصاد” را آفریدند و ثابت کردند آن کس که بسیجی است چون موم در دست فرمانده بحق خود نرم و انعطاف‌پذیر است و انعطاف‌پذیری در برابر فرمان حق، خصلت خاص همه صاحبان تفکر بسیجی است.
5) عدالتخواهی:
از مهمترین ویژگی‌های تفکر بسیجی عدالتخواهی همه جانبه است در همه ابعاد اجتماعی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی.
بسیجی تفسیر عدالت علی(علیه السلام) است که به قیمت تمام جهان حاضر نیست به قدر گرفتن پوست جویی از دهان مورچه‌ای به کسی ستم کند اگرچه آن کس دشمن او باشد.
بسیجیان به حکم “کونوا قوامین لله شهداء بالقسط...”‌(مائده، 8) قائمان به قسط هستند و بدکاری هیچ قومی آنها را به ستمکاری نمی‌کشاند. خودداری رزمندگان ما از مقابله به مثل با جنایات صدام علیه مردم از همین تعهد ناشی می‌شد.
6) ظلم‌ستیزی:
بسیجی مصداق فریاد عادل‌ترین مظلوم و مظلوم‌ترین عادل خلقت یعنی فریاد “کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا” امیرمومنان (علیه‌السلام) است. بسیجی فرمانبردار امامی است که فرمود:‌”ما تا آخر در کنار مظلومان جهان می‌ایستیم و با ظالم می‌جنگیم” یعنی ما تا فنای فتنه در جهان مجاهده می‌کنیم (انفال، 39) و در میدان مبارزه با ظلم، لبه تیز شمشیر خود را متوجه ریشه همه مظاهر فرهنگی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ستمگران می‌کنیم و تا قطع تمامی آن ریشه‌های متعفن از پا نخواهیم نشست.
7) شهادت‌طلبی عاشقانه:
اشتیاق غرقه شدن در خون خود همواره بزرگترین آرزوی اولیای الهی بوده است و “فزت و رب الکعبه” زبان حال همه عاشورائیانی است که یک عمر استغاثه برای توفیق شهادت در راه خدا را پیشه خود می‌ساختند و در انتظار آن بیتابانه لحظه‌شماری می‌کرده‌اند.
داستان پیشی گرفتن اصحاب امام حسین(علیه‌السلام) در میدان کربلا و رزمندگان ما در ایام دفاع مقدس علاوه بر اثبات این حقیقت شگرف، گویای اوج ازخودگذشتگی و کمالی است که از آشکارترین ویژگی‌های تفکر بسیجی است.
8) ایثارگری کریمانه:
‌هرچند ایمان خالص به غیب، این باور را که انسان هرچه را در این دنیای مادی در راه خداوند از دست بدهد در واقع حقیقت آن را در اعلا مرتبه‌اش به دست آورده است، در تفکر بسیجی ایثارگری معنای گسترده‌تری دارد و آن از خودگذشتگی است به تمام معنا. همه چیز برای رضای خداوند در طبق اخلاص گذاشته می‌شود.
چنین تفکری انسان را تا آن اندازه متعالی می‌کند که حاضر می‌شود در گمنام‌ترین وضعیت دنیوی در اوج بی‌توقعی و وارستگی از همه چیز خود بگذرد و چون حسین(علیه‌السلام) با زمزمه “رضا برضاک”‌پای در میدانی می‌گذارد که در نظر خلایق چیزی جز دام بلا و مصائب نیست.
9) زهد و قناعت:
پس از روشن شدن ارتباط عمیق ایثارگری با تفکر بسیجی دیگر نمی‌توان آن را منهای زهد و قناعت تصور کرد زیرا اساس این تفکر بر چیزی است که حتی سایه رفاه‌طلبی، راحت‌طلبی، شکمبارگی، اسراف، تبذیر، تجمل‌پرستی و دنیادوستی در قاموس آن راه ندارد.
تفکر بسیجی این است که کوله بار زهدی علی‌وار، توشه‌ای از ساده‌ترین طعام‌ها و سرپناهی از بی‌تجمل‌ترین بناها و پوشاکی از مردمی‌ترین پوشش‌ها را به همراه دارد.
بسیجی هنوز تصویر خانه گلی علی (علیه السلام) و اتاق کوچک امام خمینی(ره) و حسینیه بی‌تجمل جماران را بر لوح دل خویش دارد و می‌داند که تفکر بسیجی یعنی عزم راسخ مبارزه و این عزم همان‌طور که امام بسیجیان فرمودند با رفاه طلبی و راحت‌طلبی هرگز سرسازش ندارد.
10) تواضع و صمیمیت:
اصولا آنچه بوی تکبر و خودبینی می‌دهد هزاران سال از فرهنگ متعالی بسیج و تفکر بسیجی فاصله دارد زیرا بسیجی پیش از هر چیز همه سدهای منیت و خودبینی را در هم شکسته است او در میان اسمای الهی محو و در میان بندگان خدا ناشناس است. او علو و مرتبت را از آن خدا می‌بیند و اسوه‌ای دارد که هرگاه تازه واردی بر جمع او و یارانش وارد می‌شد، نمی‌توانست بدون راهنمایی یاران دیگر او را از دیگران بازشناسد (سنن النبی علامه طباطبایی) او سردار رشیدی چون مالک‌اشتر داشته است که از شدت تواضع،جاهلان بر او جسارت می‌کردند و او با کرامت آنان را دعا می‌کرد.
او امامی دارد که وقتی استقبال‌کنندگان لجام اسب او را ‌کشیدند و در رکاب او ‌دویدند به خشم آمد و بر آنان خروشید که این رسم نه شایسته امیرمومنان است که خودمشی اهل ایمان را مشی تواضع می‌داند.
او امامی دارد که دعوت فقرا را به صرف غذایی از آب استخوان پخته می‌پزد و پیامبری دارد که چون بردگان، متواضعانه مشی می‌کند و همچون آنان طعام صرف می‌کند و همچون آنان جلوس می‌کند در حالی که عزیزترین و شریف‌ترین است نزد خدای (نهج‌البلاغه، خطبه 159، فراز 22.) خود او آنگاه که در کنار زیردستان خود بر پشت وانت سوار می‌شود و دیگران را بر جای بهتر می‌نشاند می‌خواهد بگوید که من پرچمدار تفکر بسیجی‌ام؛ تفکر آن پیامبری که در زمان رواج رفتارهای اشرافگرانه و استکباری سفیانیان در اوج عزت و اقتدار بر استر یا چارپایی بدون زین و پالان سفر می‌کرد(سنن النبی علامه‌طباطبایی.) بر بوریایی می‌آرمید و پیاده مسافتهای طولانی کوچه‌های مدینه را طی می‌کرد و همه اینها در حالی بود که حتی جبرئیل شایسته همراهی او تا “قاب قوسین اوادنی” (النجم، 9) نبود. ندای “ولاتمش فی الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا” (اسرا، 37) آویزه گوش اوست تا مجمع یاران و اهل ایمان را مقرون صفا و صمیمیت کند و بوستان دین را بارورتر سازد.
11) شجاعت و دلاوری:
حرکت شجاعانه پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در صفوف مقدم نبرد با دشمنان، مبارزه یک تنه حضرت امیر(علیه السلام) با قوی‌ترین پهلوان عصر خویش آنجا که یک ضربت او بر همه عبادات جن و انس برتری یافت و ایستادگی شجاعانه مظلومان کربلا در برابر سپاه بی‌شمار قساوت‌پیشگان یزیدی همه و همه برگ‌های زرینی از پرونده درخشان شجاعت‌های اعجاب‌انگیز تربیت‌شدگان مکتب اسلام ناب یعنی تفکر بسیجی است. نبرد تن با تانک، نبرد نوجوانان دریادل بسیجی با رزمدیده‌ترین فرماندهان دشمن و نبرد پابرهنگان جانباخته با میدان‌های بی‌ترحم مین و انفجار، پیشروی به قلب دشمن زیرباران آتش دشمن و بالاخره نبرد بدن با فولاد و آتش، جملگی آثار انکارناشدنی تحولی هستند که تفکر بسیجی در همه معیارهای محاسباتی انسان مومن پدید آورد.
سرگذشت فرماندهان شهید که به‌مانند ستارگان درخشانی آسمان مصفای انقلاب اسلامی را منور کرده‌اند، گواهان صادق این حقیقتند که تفکر بسیجی محرک مقدسی است که همواره بهترین‌ها را مشتاقانه به سوی سهمگین‌ترین میدان‌های مبارزه و نبرد سوق می‌دهد. شهیدان گرانقدری نظیرچمران، خرازی، حاج همت، باقری، باکری‌ها، میثمی، چراغی، کریمی، بروجردی، شفیع‌زاده، زین‌الدین و... الواح زرین دفتر عشق و شهادت و مکتب تفکر بسیجی هستند.
12) صلابت و کوبندگی:
تفکر بسیجی آنگاه که دفاع از کیان اسلام و عزت مسلمین و حقوق مستضعفین در میان باشد، صیقل‌دهنده شمشیر عدالتجو و ظلم‌ستیز رزمندگان و استحکام‌بخش گام‌های استوار همراهان و یاران رسول‌الله خواهد بود. چه اینان در کنار رسول‌الله(صلی‌الله علیه و آله) اشداء علی الکفار (فتح، 21) هستند و نامشان چون نام مولایشان لرزه بر اندام منحرفان و مفسدان می‌اندازد.
اینان احیاگر خاطره رشادت‌های امیرمومنان و فرمانده دلاورش مالک و فرزند شهیدش عباس علمدار هستند و اینان کسانی بودند که یک تکبیر آنان شیرازه سپاه دشمن را از هم می‌گسیخت و گروه گروه از آنان را ذلیلانه به شکست و اسارت وا می‌داشت.
اینان فرزندان خمینی(رحمه‌الله علیه) بودند که چون ابراهیم با ندای تکبیر بت‌های شرق و غرب را در هم کوبیدند و مستکبران را به عجز و ذلت کشاند.
13) ابتکار و خلاقیت:
طراحی خندق در نبرداحزاب، آنگاه که جمعیت مومنان در محاصره سهمگین کفار و مشرکین قرار داشتند، نشان داد که عنایت الهی چگونه اذهان اهل ایمان را به نور خود پویا می‌کند و البته این امر بدیهی است. او خود وعده فرمود:‌”ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا”. (انفال، 29) او که به اهل تقوا شناخت عالی از همه رموز خلقت می‌دهد، طبیعی است که کشف رموز جهان مادی در چنین مکتبی برای اهل ایمان و تقوا بسیار پیش پا افتاده خواهد بود.
تفکر بسیجی ذهن را چنان صیقل می‌دهد که پرده‌های غیب را کنار می‌زند. حال چگونه در وادی روابط و حوادث مادی چیزی بر صاحب این تفکر می‌تواند پوشیده بماند. اقدامات شگفت‌آور امام بسیجیان در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و نیز صدها نمونه استثنایی از ابتکارات رزمندگان اسلام در صحنه‌های دفاع مقدس، حقایقی است که نشانگر شکوفایی استعداد ابتکار و خلاقیت در مومنان است.
14) شاخصه‌های دیگری نظیر عزت نفس: گمنامی و دوری از شهرت طلبی، مدیریت و تدبیر شایسته، غیرت و جوانمردی، تعهد و وفاداری، صبر و پایداری، ترحم و نوع‌دوستی حتی با دشمنان، عبادت واستغاثه به درگاه خداوند، تکبر در برابر استکبار و ... نیز همگی درفرهنگ و تفکر بسیجی از درخشندگی خاصی برخوردارند که به جهت رعایت اختصار از بیان آنها پرهیز می‌شود.


90/10/7::: 8:28 ع
نظر()
  
  

اسوه‏هاى ایثار
بسیج درخت پرثمرى است که شکوفه‏هاى شکوهمند آن رایحه ایثار، اخلاص و مقاومت را در فضاى انسانیت پراکنده مى‏سازد، در بوستان بسیج دلاورانى گمنام پرورش یافته‏اند که با رشادت خالصانه عروج به سوى عرش، قدس و ملکوت را زمزمه کرده‏اند.
از این نهاد معطر هزاران عاشق به قلّه رفیع شهادت رسیده‏اند و میلیون‏ها نوجوان و جوان جویاى رضاى حق که تشنه معرفت و شیفته زیارت حسین بن على علیه السلام بوده‏اند به این بارگاه پُربار راه یافته‏اند.
این گلستان که با نام سالار شهیدان عجین گشته و عطر عترت رایحه‏اى جهانبخش به آن عطا کرده آن چنان ابهت، صلابت و درخششى دارد که هر روز و هر زمان که بگذرد بر رونق، نام آورى، تأثیرگذارى و برکاتش افزوده مى‏شود.
تربیت یافتگان این مدرسه با انگیزه‏اى الهى، مقاومتى کم نظیر، برنامه ریزى‏هاى حساب شده و جهت دار، گوش به فرمان ولایت به دفاع از آرمان‏ها و ارزش‏هاى انقلاب اسلامى برخاسته‏اند و از این روى از بدو تأسیس، خار چشم دشمنان بوده‏اند و گروههایى کوشیدند با باتلاق‏هاى آلوده و مرداب‏هاى متعفن خود کدورت و شکستى بر این حریم وارد سازند امّا خود باخته، سرافکنده و خسران دیده، نومید،افسرده و رسوا شدند. بسیج یک خیزش ژرف، ارزشى، منطقى و منطبق بر نیازهاى جامعه اسلامى است. بصیرت بسیجى با ایمان و پارسائى توأم گردیده و محصولات ارزنده‏اى را به ارمغان آورده است.
آن‏ها که دلشان به نور الهى منوّر است و در قبال مسلمانان احساس مسؤولیت مى‏نمایند و مى‏کوشند پرچم سربلندى و عزت اسلامى را در فرازین قلّه جهان به اهتزاز درآورند در حقیقت بسیجى هستند. حضور پرنشاط و ریشه دار و رشد دهنده در تمامى عرصه‏هاى فکرى، علمى، فرهنگى که شرافت، استقلال و استوارى ملتى را که در پرتو قرآن و عترت ترسیم کند نیز یک حرکت خودجوش بسیجى است که استمرار و ژرف بخشیدن به آن در گستره زمان و مکان ضرورتى اجتناب‏ناپذیر مى‏باشد.(1)
بسیج را باید مفهومى فراگیر دانست که عمومیت آن طیف وسیعى از اندیشه‏هاى متعالى را در خود جاى داده است. عنوان و لقب این واژه مقدس مى‏تواند هماى سعادت را بر دوش هر فردى از هر قشرى از جامعه فرو بنشاند. بسیجى با تعهد و تقوا، عزم و اراده، صفا و صداقت، شجاعت و همّت، عدالت خواهى، تیزهوشى و زمان‏شناسى در فرازهاى حساس انقلاب و نظام اسلامى حضورى مداوم و سرنوشت ساز دارد.
در واقع بسیج یک هویت فرهنگى، روشن، پاک و آینده نگر است و کردارش براى رضایت کردگار است و با چنین هدفى هر جا که به وجود بسیجى نیاز باشد، حضور خالصانه و معنادارش بدون درنگ و عارى از هرگونه فرصت سوزى و عافیت‏طلبى، مشاهده مى‏گردد. حال امکان دارد این حضور در دفاع مقدس باشد یا عرصه‏هاى علمى و یا احیاناً خنثى کردن نقشه‏هاى رنگارنگ و تشویش آفرین و کینه توزانه دشمنان، هرجا که بسیجى اخلاص، توانمندى و ابتکار خود را به نمایش بگذارد دغدغه‏ها و نگرانى‏ها و آشفتگى‏ها چون برفى که در برابر آفتاب تابستان قرار گیرد، از بین مى‏روند و به جایش امنیت، آرامش، امید، رشد و توسعه هویدا مى‏گردد.
متأسفانه تفکر بسیجى پس از دوران دفاع مقدّس، در مقاطعى خاص و در پیچ و خم‏هاى سیاسى و جناح بازى در محاق مظلومیت قرار گرفته و افرادى براى مطرح نمودن حزب و دسته خود و یا تحکیم پایه‏هاى قدرت‏طلبى خویش سعى کرده‏اند این شجره طیّبه را مورد یورش طوفان‏هاى پرگرد و غبار خود قرار دهند و از سوى دیگر تبرها و تیشه هایى بدست گرفتند تا ریشه‏هاى این نهال ناب را آماج نیت‏هاى آلوده خود سازند امّا عِرض خود برده‏اند و زحمتى براى آن فداکاران فراهم کرده‏اند و این غوغاهاى شیطانى، طشت نفاق و دورویى آنان را از بام غرور بر دشتى خشک و بى‏حاصل افکنده است و اصولاً بسیجى مشغول تلاش و درپى گره‏گشایى از مشکلات مردمان و مؤمنان و محرومان صالح است و دیگر جایى براى طیف‏هاى سیاسى باقى نمى‏گذارد و دنیاگرایى، رفاه‏طلبى،گروه گرایى و سرسپردگى به جناحى خاص را بر نمى‏تابد و حتى با این آفت‏ها و علف‏هاى هرز در ستیز است.
جرثومه‏هاى زنگ زده و رنگ باخته خاطره‏هاى فداکارى‏هاى بسیجى‏هاى مخلص و با اقتدار را در ایام دفاع مقدس فراموش کرده‏اند که چگونه آنان جان بر کف و شجاعانه بر سپاه پرتشویش متجاوزان متجاسر یورش آوردند و تکبیر رعد آساى آنان چنان بر قلب مریض و اندام علیل کینه توزان رعشه افکند که دیگر قادر نمى‏باشند در هیچ زمانى این رسوایى، شکست و سرافکندگى را ترمیم کنند.
نمادهاى ناب‏
بسیج در لغت یعنى سامان، جهاد، آمادگى، عزم،تجهیزات و برگ سفر مهیا ساختن و نهاد بسیج جذب، آموزش و سازماندهى و حفظ انسجام آحاد نیروها و امکانات مردمى و دولتى را به منظور آمادگى عمومى براى تأمین و توسعه ضرورت‏هاى ارزشى، ملى و انقلابى و نیز مقابله با هرگونه تهدید علیه اهداف، علائق و دستاوردهاى انقلاب اسلامى بر عهده دارد، امام خمینى بسیج را این گونه تعریف کرده‏اند: بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامى است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى‏نشانى گرفته‏اند و مقام معظم رهبرى، عنوان بسیج را این گونه ترسیم نموده‏اند: بسیج عبارت است از تشکیلاتى که در آن افراد متفرّق و تنها، به یک مجموعه عظیم و منسجم، به یک مجموعه آگاه و متعهد و بصیر و بیناى به مسایل کشور و نیاز ملت تبدیل مى‏شوند. مجموعه‏اى که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطر جمع مى‏کند.(2)
در یک نگرش والا، بسیج سازمانى نظامى نیست که صرفاً در زمان جنگ و به منظور دفاع در برابر دشمنان شکل گرفته باشد، بلکه نهادى است وسیع و پاسخگوى نیازهاى اساسى و حیاتى جامعه و با اجزاى دیگر نظام چنان هماهنگى و پیوند دارد که انفصال آن جز با انحلال جامعه اسلامى متصوّر نیست. بسیجى در عمل علاقه خود را به پیشرفت، حفظ، گسترش و اعتلاى نظام اسلامى و شأن و حیثیت ملّت مسلمان نشان مى‏دهد یعنى بسیجى بودن معیار و ملاکى است که بر اساس آن میزان تعهّد اعضاى آن به اصول و آرمان‏هاى انقلابى و اسلامى سنجیده مى‏شود و البته پر واضح است که اقتدار نظام تا حدّ زیادى مدیون بسیج و حضور همه جانبه مردم در صحنه‏هاى گوناگون، تحت رهبرى مقام باقداست ولایت مى‏باشد و حتى رسیدن به
اقتدار و شوکت جهانى مسلمانان با بسیجى همه جانبه و فراگیر در جهان میسّر خواهد بود و این امر شدنى است و به فرمایش امام خمینى باید به دنبال تحقق آن بود.
بسیج و بسیجى متعلّق به قشر خاص، کشورى و منطقه‏اى و برهه‏اى از زمان نمى‏باشد این نهاد مقدس مرزها را در هم مى‏نوردد و مى‏توان این مفهوم را به سراسر جهان سرایت داد، اوج این واژه در هنگامى است که رهبران الهى بسیجى بوده‏اند و هابیل اولین شهیدى است که خداوند خلعت بسیجى را به وى پوشانید. حضرت امام حسین(ع) بزرگ بسیجى عالم امکان بود که نه تنها در سرنوشت مسلمانان بلکه در تجدید حیات سایر ملل و جوامع تأثیرى عمیق داشت. قیام آن حضرت نخستین حرکت و خروش تمام عیار از حیث جان و مال در مقابل دنیاى تزویر و تبذیر بود و اقدام و شهامت را براى بشریت در همیشه تاریخ به ارمغان نهاد. پیروان بسیجى فرهنگ عاشورا با الهام از حماسه حسینى نبض هر حرکت انقلابى‏اند و نسبت به اجتماع، فرهنگ و سیاست، حساسیّت بروز مى‏دهد و با حضور دائم در میدان امر به معروف و نهى از منکر عرصه را بر اهل ابتذال و فساد آفرینان تنگ مى‏سازد، چون مى‏داند عقب نشینى یا سکوت در این عرصه، تهاجم و گستاخى هرزه کاران را به دنبال مى‏آورد.
حضرت امام حسین(ع) می فرماید: فریاد«هیهات منّاالذله»، خروش «یا سیوف خذینى» و شعار «القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة» را در گوش جان‏ها و ضمیر خفته انسان‏ها طنین انداز نمود و این آواى توحیدى چون پتکى بر سر یزیدیان فرود آمد و طومار تباهى‏هاى آن‏ها را درهم پیچید و به زباله دانى تاریخ افکند. رمز بقاى انقلاب اسلامى، ایستادگى و مقاومت در برابر مخالفان و دشمنانى است که هر لحظه در کمین هستند تا بر آرمان‏ها و ارزش‏ها بتازند
و بذر شقاوت و شرارت در جامعه بیافشانند و گلبرگ‏هاى عزت و عظمت را با یورش وحشیانه خود، پرپر سازند و این شیوه را فداکاران و مجاهدان در مکتب امام حسین(ع) فرا گرفته‏اند.(3)
نهضت سترگ کربلا نماد نابى از روحیّه بسیجى است که به بهترین شکل ممکن در تمامى صحنه‏ها و لحظات آن مشاهده مى‏گردد و از مردى سالخورده به نام حبیب ابن مظاهر، کودکى شیرخواره، نوجوانى سیزده ساله، جوان هاشمى تا بانویى با شهامت در این حرکت با برکت حضور دارند و به ایفاى نقش خویش پرداخته و رسالت خود را به نحو احسن در حد توان انجام داده‏اند.
ریشه‏هاى قرآنى‏
تفکر بسیجى، فرهنگ ارزشى پربارى است که براى احیاى قرآن و فعال نمودن ارزشهاى فراموش شده از صدر اسلام تا عاشوراى حسینى و قیام‏هاى مسلمین در مسیر تاریخ و انقلاب اسلامى، شکل گرفته است، جنبه‏هاى گوناگون حماسى بسیج که درس ایثار، رشادت و پایدارى را به انسان‏ها مى‏آموزد، ریشه‏هاى روشنى در فرهنگ قرآنى دارد.
خداوند در قرآن مى‏فرماید: ولو لادفع اللّه النّاس بعضهم ببعضٍ لهدّمت صوامع وبیعٌ و صلواتٌ و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیراً و لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىٌ عزیز؛(4) و اگر خداوند بعضى را توسط برخى دیگر دفع نکرده بود، دیرها، کلیساها،کنشت‏ها و مسجدهایى که نام خدا در آن‏ها به فراوانى برده مى‏شود ویران مى‏گردید و خدا هر کس را که یاریش کند، کمک مى‏نماید و او خدایى است توانا و پیروزمند.
آرى اگر بسیجیان، مؤمنان و ایثارگران مخلص از اهل ایمان دفاع نکنند و دست روى دست بگذارند طاغوت‏ها، مستکبران و ستمگران اجازه نمى‏دهند مردم به عبادت و ذکر خدا روى آورند، البته مدافعان قلمرو توحید در این عرصه تنها نمى‏باشند و وعده الهى درباره نصرت آنان حتمى است و از امدادهاى پروردگار با وجود آن که در بسیارى از میادین از نظر نفرات و ساز و برگ جنگى در اقلّیت بودند بر دشمنان پیروز شدند. البته آنان پس از این غلبه و فتح بزرگ به زندگى دنیایى، عیش و نوش و رفاه‏طلبى روى نمى‏آورند بلکه فتوح افتخار آفرین را نردبانى براى ترقى معنوى خود و جامعه قرار مى‏دهند و ارتباط خویش را با خدا محکم و با جامعه الهى پیوندى استوار دارند و به برپایى نماز، پرداخت زکات و امر به معروف و نهى از منکر توجه مى‏نمایند. زیرا این امور پایه‏هاى اساسى یک جامعه سالم را به وجود مى‏آورند:
«الّذین ان مکّناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزّکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عاقبة الامور؛(5) همان کسان که اگر در زمین مکانتشان دهیم نماز مى‏گزارند، زکات مى‏دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند و فرجام امور با خداست.»
قرآن در فراز دیگرى به دنبال نبرد داود با جالوت و به قتل رسانیدن او مى‏فرماید:
«فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت و آتاه اللّه الملک و الحکمة و علّمه ممّا یشاء و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعضٍ لفسدت الارض ولکن اللّه ذوفضلٍ على العالمین؛(6) پس به خواست خدا ایشان را بشکستند و داود جالوت را به قتل رسانید و خدا به او حکومت و حکمت داد و آن چه مى‏خواست به وى آموخت و اگر خداوند بعضى از مردم را توسط بعض دیگر دفع نمى‏کرد زمین تباه مى‏شد ولى حق تعالى فضل و کرم خویش را بر جهانیان ارزانى مى‏دارد. و این آیه خود حکمت تأسیس بسیج و فلسفه جهاد و دفاع در راه خدا را گوشزد مى‏نماید.
قرآن براى تحقق یافتن چنین امر مبارکى مى‏فرماید:
«انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا باموالکم و انفسکم فى سبیل اللّه ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون؛(7) به سوى نبرد روانه شوید خواه بر شما آسان باشد خواه سخت و با دارایى و اموال و جان خویش در راه خدا جهاد کنید، اگر بدانید خیر شما در این است.» یعنى هیچ عاملى نباید بهانه‏اى براى عدم بسیج مردم به سوى ستیز با کفار، مشرکان و متجاوزان گردد، فقر یا ثروت، کثرت مشاغل زندگى، دل بستگى و وابستگى به خانواده، خویشاوندان و دوستان، مانع این حرکت نخواهد بود. تجهیز نیروها و امکانات در برابر دشمنان نیز اصلى است که قرآن بر آن تأکید دارد: «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوةٍ و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللّه و عدوّکم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم اللّه یعلمهم و ماتنفقوا من شى‏ء فى سبیل اللّه یوفّ الیکم و انتم لاتظلمون؛(8) و در برابر (دشمنان) تا مى‏توانید نیرو و اسبان سوارى آماده کنید تا دشمنان خدا و خودتان و جز آن‏ها که شما نمى‏شناسید و البته خدا مى‏شناسد را(از قدرت خود) بترسانید و آن چه را که در راه خدا هزینه مى‏کنید، به تمامى به شما بازگردانیده شود و به شما ستم نمى‏گردد.»
یکى از جنبه‏هاى مورد توجه در قرآن استقامت در راه حق است و خداوند به رسولش مى‏فرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک؛(9) همچنان که مأمور شده‏اى ثابت قدم باش» و امام خمینى در این باره مى‏گوید: «در این دنیا کسانى که براى شرافت خودشان،...براى شرافت اسلام امورى را انجام مى‏دهند...اگر در دنبالش استقامت داشته باشند، آن‏ها را حوادث نلرزاند، این‏ها به مقصد مى‏رسند براى این که استقامت یک امر مهمّى است. چه بسا پیروزى‏هایى که براى ملّتى پیش مى‏آید براى این که استقامت ندارند و سستى مى‏کنند آن پیروزى از دستشان مى‏رود.»(10)
استقامت براى رفع فتنه لازم است و رسول اکرم (ص) نگران آن است که مبادا امّت اسلامى پایدارى نورزند و چون استقامت از شروط مهم پیروزى است امام خمینى از مردم این مرز و بوم انتظار دارد تحول روحى مزبور را حفظ کنند، این ویژگى نهضت اسلامى را بیمه مى‏نماید، ملّت پایدار، از مشکلات هراس ندارد و براى صدور انقلاب خود از این اصل استوار بهره مى‏برد و باید براى استقرار حق و محو باطل به این عنصر سازنده و رشد دهنده روى آورد. امام خمینى یادآور مى‏شود:
«پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدى در چه غربت‏هایى براى دین حق و امحاء باطل استقامت و ایستادگى نموده‏اند و از تهمت‏ها و اهانت‏ها و زخم زبان‏هاى ابولهب‏ها، ابوجهل‏ها و ابوسفیان‏ها نهراسیده‏اند و در شدیدترین محاصره‏هاى اقتصادى در شعب ابى طالب به راه خود ادامه داده‏اند و تسلیم نشده‏اند و سپس با تحمل هجرت‏ها و مرارت‏ها در مسیر دعوت حق و ابلاغ پیام خدا و حضور در جنگ‏هاى پیاپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و کارشکنى‏ها، به هدایت و رشد همت گماشته‏اند که دل صخره‏ها و سنگ‏ها و بیابان‏ها و کوهها و کوچه‏ها و بازارهاى مکه و مدینه پر است از هنگامه پیام رسالت آنان.»(11)
نمونه‏هایى از صدر اسلام‏
در عصر بعثت هنگامى که مسلمانان در مکّه به ترویج دین مبین اسلام مشغول بودند پیوسته از طرف جوامع شرک زده و جاهلى مورد شکنجه‏هاى شدید روانى و بدنى قرار مى‏گرفتند و لذا بطور مکرّر از رسول اکرم(ص) تقاضا مى‏نمودند، ترتیبى اتخاذ گردد تا نقشه‏هاى آنان را خنثى کرده و شرارت‏هاى دشمنان را درهم بشکنند اما پیامبر(ص) که از جانب وحى چنین دستورى را دریافت نفرموده بود آنان را در انتظار نزول آیه جهاد و دفاع مى‏گذاشت و چون هجرت به مدینه صورت گرفت با افزایش نیروى انسانى و اضافه شدن بر توانمندى‏هاى مسلمانان، فرمان وحى براى دفع توطئه مشرکان، کفّار و منافقان صادر گشت.
آن چه در این میان بیشتر توجه آدمى را به سوى خود جلب مى‏کند شور، هیجان و استقبال گسترده‏اى است که در جامعه مدینه پس از اجازه جهاد دیده مى‏شود. حتى کسانى که از امکانات مادى و بدنى برخوردار نبودند، احساس وظیفه مى‏کردند. چنانچه پیرمردى نابینا از اصحاب رسول خدا(ص) به حضور حضرت مى‏رسد و عرضه مى‏دارد: کسى را ندارد که عصایش را بگیرد و وى را راهنمایى کند و در عین حال نگران است که مبادا پیش خداوند از عدم شرکت در بسیج عمومى براى دفع کفر و ستم معذور باشد. او هم مى‏خواهد اهل بغى را به هلاکت برساند و راه رشد را براى انسان‏ها ترسیم نماید، همه مسلمانان با اشتیاق در صدد آن هستند که موانع اسارت انسان‏ها را از طریق نبرد با تباهى‏ها و تیرگى‏ها از بین ببرند تا خورشید هدایت بر وجودشان پرتو افشانى کند و در مسیر درستى و راستى قرار گیرند.
جمعى براى گرفتن مرکبى نزد پیامبر مى‏آیند و چون از آن حضرت مى‏شنوند: مرکبى که شما را بر آن سوار کنند، در اختیار ندارم، افسرده و غمگین مى‏گردند. قرآن به این نکته اشاره دارد: «و لا على الّذین اذا ما اتوک لتحملهم قلت لااجد ما احملکم علیه تولّوا و اعینهم تفیض من الدّمع حزناً الّا یجدوا ما ینفقون.»(12) و نیز بر آنان که به نزدت آمدند تا ساز و برگ نبردشان دهى و تو گفتى که ساز و برگى ندارم و آن‏ها براى خرج کردن هیچ نیافتند و اشک ریزان و محزون بازگشتند، گناهى نیست.»
در ادامه آیه خشم و عذاب خدا مختص کسانى است که با وجود توانگرى از پیامبر رخصت مى‏خواهند و بدان خشنودند که با خانه نشینان در خانه بمانند که خدا بر دل این افراد مهر نهاده است که نمى‏دانند.
مسلمانان صدر اسلام حتى در نبردهایى که شخص پیامبر در آن‏ها حضور نداشتند و به آن‏ها سریه مى‏گفتند، با اشتیاق و هیجان حضور مى‏یافتند لذا آیه‏اى نازل شد که بر اساس آن لازم است جمعى در مدینه بمانند و از پیامبر احکام دین خود را فرا گیرند و پس از بازگشت رزمندگان از جبهه‏ها، به آنان نیز بیاموزند. زیرا مسلمین عصر جاهلیت را پشت سر نهاده‏اند و دشمنانى را که از این سیاهى رهایى یافته بودند در پیش داشتند و از این روى، از آیینى که مایه سعادت و عامل نجاتشان بود دفاع مى‏نمودند به گونه‏اى که دشمنان را با تمام عُدّه و عدّه از پاى درآوردند و پرچم پرافتخار اسلام را بر بام جهان برافراشتند. آنان در شرایطى این بسیج عمومى را پذیرا شدند که از حداقل امکانات مادى و نیروى انسانى برخوردار بودند به گونه‏اى که حتى گاهى هر چند نفر رزمنده به یک خرما قناعت مى‏کردند و در شرایط گرماى طاقت فرساى جزیرة العرب وضع ناگوارى داشتند.
امام خمینى(قدس سره) درباره پیشینه بسیج در صدر اسلام مى‏فرماید:
«پیغمبر اسلام مردم را بسیج کرد، همین سر و پابرهنه‏ها را بسیج کرد بر ضد مشرکین و قتال کرد و جنگ‏ها کرد تا مشرکین را دماغشان را به خاک مالید و عدالت اجتماعى را ایجاد کرد. اصحاب صفّه که معروف است این‏ها یک عده‏اى بودند که توى مسجد مى‏آمدند روى صفّه‏اى، یک سکویى آنجا مى‏خوابیدند. در جنگ‏هایى که مى‏شد این نداشتند چیزى، یک خرما را (این طور مى‏گویند) این دهنش مى‏گذاشت و درمى‏آورد و مى‏داد به آن، آن دهنش مى‏گذاشت در مى‏آورد مى‏داد به آن، این طور بود وصفشان، این‏ها را پیغمبر بسیج کرد بر ضد این سرمایه دارها، بر ضد این قدرتمندها، بر ضد این مشرکین که مردم را غارت مى‏کردند.»(13)
زنان صدر اسلام با پرکردن خلأ نبود مردان، کارهاى آن‏ها را انجام مى‏دادند و به امور خانواده مى‏پرداختند تا رزمندگان با خاطرى آسوده به نبرد بپردازند و با توجه به این که جهاد بر زنان واجب نمى‏باشد برخى از بانوان با تجربه براى کمک به مجاهدان که غالباً فرزندان، برادران و خویشاوندان و شوهران خود بودند، همراه آنان از مدینه بیرون مى‏آمدند و با سیراب کردن تشنگان، شستن لباس رزمندگان و پانسمان کردن زخم مجروحان به پیروزى مسلمین علیه کفر و الحاد کمک مى‏کردند.
حکمت و ضرورت تشکّل بسیجى‏
انقلاب اسلامى از بدو تولّد آماج صدها توطئه و تهدید بوده و در ادامه نیز بر حجم این تهدیدات افزوده شده است. به علاوه برخى دشمنان چهره در نقاب کشیده و نه به عنوان دشمن آشکار بلکه در نقش یک خصم نامرئى ریشه‏ها و اساس انقلاب را هدف قرار داده‏اند. پس از شکست‏هاى مکرر عوامل استکبار و کارگزاران ابرقدرت‏ها در اعمال انواع برخوردهاى فیزیکى، آنان را بر آن داشته تا از سایر ابزارها و روش‏ها براى هجوم به این نهضت اسلامى و مردمى که جهان اسلام و محرومان جهان چشم امید خود را به آن دوخته‏اند، استفاده کنند و اصولاً ماهیت ضد استکبارى و دشمن ستیزى انقلاب و نیز دفاع از مظلومان و مستضعفین صالح جهان، باعث شده که این مشعل مقدّس از نظر بیگانگان و ایادى آنان به عنوان نیروى بازدارنده، براى اجراى نقشه‏هاى ایشان، دور نماند.
بر همین اساس پایه بزرگ‏ترین بسیج مردمى به دستور امام بنا نهاده شده، مجموعه‏اى که با اتکا به حضور مقتدرانه و خالصانه مردم نه تنها در بعد نظامى، آمادگى‏هاى لازم را کسب کرده بلکه قادر است متناسب با شرایط مختلف هر نوع مأموریتى را در هر عرصه‏اى، اجرا کند و براى خنثى نمودن هر نقشه‏اى مهیّا باشد.
بعد از تسخیر انقلابى لانه جاسوسى آمریکا انتظار آن مى‏رفت که از سوى این جهانخوار وحشى توطئه‏ها و تحریکاتى بر ضد ایران انقلابى شدت یافته و با گسترش آن‏ها، زمینه دخالت نظامى را آماده نماید تا با حمله مسلحانه به ایران و انقلاب اسلامى، نظام مردمى ایران را از پاى درآورد بدیهى است در این تهاجم متجاوز، امّت اسلام نمى‏توانست از مشت‏هاى خویش بهره گیرد و در برابر این ابرقدرت بایستد بلکه ضرورت مسلّح شدن و آموزش نظامى براى همه مشخص بود همچنین انسجام نیروهاى مؤمن و مردمى، ضرورت یک تشکّل خودجوش را مورد توجه قرار داد از این رو امام خمینى فرمان تاریخى تشکیل بسیج عمومى را صادر کرده و در باب ضرورت آن فرمودند: «الآن در رأس همه مسایل اسلامى ما قضیه مواجهه با آمریکا است و باید تمام تجهیزات ما به طرف این دشمن باشد. مبادا یک وقتى تبلیغاتى سویى بشود و نظر ما هم تشتت پیدا کند...اگر غفلت بشود مملکت از بین مى‏رود. غفلت نکردن به این است که همه قوا را و هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید. قواى خودتان را مجهز بکنید و تعلیمات نظامى پیدا کنید و به دوستانتان تعلیم دهید.»
مسلّح شدن صرف و نظامى گردیدن بدون در نظر گرفتن ابعاد دیگر هدف اصلى نبود و امت مسلمان باید با نیّتى پاک و خالص بداند براى چه قدم به میدان مبارزه مى‏نهد، لهذا امام بسیج همه جانبه را مطرح کردند: «من از آن چه تا کنون به همّت مردان و زنان با شرف و رزمنده شده است امید آن دارم که در بسیج همه جانبه، آموزش نظامى و عقیدتى، اخلاقى و فرهنگى با تأییدات خداوند متعال موفق شوند...بکوشید تا هرچه بیشتر نیرومند شوید در علم و عمل و با اتکال به خداى قادر مجهز شوید به سلاح و صلاح که خداى بزرگ با شماست.»
وقتى بسیج این گونه عمل کند عاملى براى رشد و تعالى امّت اسلام خواهد بود. با آن خصوصیاتى که امام امت براى تشکیلات ذکر کرده و خط مشى آن را مشخص فرموده‏اند و با توجه به کارنامه درخشان این نهاد خودجوش، بسیج مى‏تواند الگویى براى محرومان جهان باشد: «من امیدوارم که این بسیج عمومى اسلامى، الگو براى تمام مستضعفین و ملّت‏هاى مسلمان عامل باشد و قرن پانزدهم، قرن شکستن بت‏هاى بزرگ و جایگزینى اسلام و توحید به جاى شرک و زندقه و عدل و داد به جاى ستمگرى و بى‏دادگرى و قرن انسان‏هاى متعهد به جاى آدم خواران بى‏فرهنگ باشد.»(14)
بنابراین به دنبال هوشیارى و درایت بى‏نظیر امام خمینى و به برکت این دور اندیشى و هدایت انقلاب در مسیر اصلى خود و پس از بر ملأشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه آمریکا در ماجراى سقوط لانه جاسوسى و انقلاب دوم در پنجم آذرماه سال 1358 یعنى در مدتى کمتر از یک ماه بعد از این حرکت، فرمان تاریخى امام خمینى در تشکیل بسیج صادر گردید:(15)
«مملکت اسلامى باید همه‏اش نظامى باشد و تعلیمات نظامى داشته باشد، باید این طور باشد که یک مملکتى که بیست میلیون (نفر) جوان دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتشى داشته باشد و یک چنین مملکتى آسیب‏پذیر نیست.»(16)
در نگرش مقام معظّم رهبرى
‏بسیجى آن کسى است که در میدان عمل وارد مى‏شود، تن به حادثه و موج مى‏دهد، سرما و گرما را تحمّل مى‏کند و از لذّت‏هاى شیرین زیر دندان هر انسان، به راحتى چشم مى‏پوشد، بسیج یعنى آن مجموعه‏اى از مردم اعم از جوانان مشغول به تحصیل، یا مشغول به کار موظف ادارى یا مشغول به کار کشاورزى و کارگرى یا مشغول به مشاغل آزاد دیگر، که با ایمان عمیق توأم با عواطف و احساسات و صادقانه خود حاضرند همه توانشان را در خدمت اهداف نظام و انقلاب و منافع ملّت بکار ببرند. بسیج یعنى حضور ناشى از ایمان و اخلاص و انگیزه دینى و ایمان صادقانه در هر میدانى که انسان احساس مى‏کند کارآیى دارد که نمونه بارز آن میدان جنگ بود. بسیجى آرمان گرا و با اخلاص و با گذشت و در هر میدانى تن به کار بده است یک روز میدان نبرد است به آن کار، تن مى‏دهد، یک روز هم میدان سیاست و میدان علم و تحقیق و پژوهش و نوآورى است. بسیجى هرجا وارد شود، این گونه عمل مى‏کند. خیلى از این پیشرفت‏هایى که امروز فلان نشریه نظامى بین‏المللى وابسته به آمریکائى‏ها با نگرانى از آن یاد مى‏کند و مى‏گوید ایران به فلان سلاح دست یافته یا دارد دست پیدا مى‏کند، توسط همین بسیجى‏ها حاصل شده است.
چون نیروى مؤمن و بسیجى داراى هدف است، مى‏فهمد دارد چه کار مى‏کند، لذا چنین نیرویى امیدوار و هم شاد است.
بسیج یکى از معجزات انقلاب و از کارهاى عظیمى بود که امام بزرگوار ما با آن دید و بصیرت نافذ و تدبیر حکیمانه الهى، این نهال برومند و پرثمر و مبارک را به وجود آورد. بسیج در آن روزى که با فرمان امام بزرگوار در سراسر کشور اسلامى مانند گیاه معطّر و مبارکى شروع به رویش کرد کشور نهایت نیاز را به یک حرکت عمومى و برخاسته از ایمان و اخلاص و صفا داشت. این پاسخ به یک نیاز حقیقى بوده، دست قدرتمند امام بذر بسیج را در سرتاسر این کشور پاشید بدون این که براى تحلیل گران، سیاسیون سابقه دار و حتى انقلابیون قدیمى و مخلص قابل پیش بینى باشد و این بذر مبارک در همه زوایاى کشور روئید و بالید و ثمربخش شد.
در دوران جنگ تحمیلى بسیج درخشید، عالى‏ترین مضامین انسانى در بسیج معنا شد و تجسّم یافت، پرجاذبه‏ترین جلوه‏هاى هستى در بسیج خود را نشان داده در دنیایى که خود خواهى و خودپرستى و حرص و هواى نفس، اغلب حوادث آن را رقم مى‏زند بسیج مظهر عشق و فداکارى و گذشت و نگاه حکیمانه یک جوان به عالم وجود شد و بعضى تصوّر کردند که با پایان جنگ، بسیج هم پایان خواهد گرفت، بعضى هم صلاح اندیشى کردند که با پایان دوران جنگ دیگر احتیاجى به بسیجى نیست، فکرهایى که از نور بصیرت معنوى برخوردار نمى‏باشد، بهتر از این محصولى نمى‏دهد، بسیج آن روز از مرزهاى نظام جغرافیایى کشور دفاع کرد و در میدان رزم توانست خود را نشان دهد اما اگر مرزهاى دفاعى انقلاب فقط به مرزهاى جغرافیایى منحصر شود.
امروزه نیروى مقاومت بسیج که مجموعه عظیمى در سازمان وسیعى از، عمدتاً، جوانان کشور است باید این مسؤولیت را بر دوش خود احساس کند که دست جوانان نوخاسته کشور را بگیرد. بسیج مى‏تواند این نقش بزرگ را ایفا کند که براى استقرار معنویت در جامعه به عنوان ملجأ و پناهگاه دل‏هاى باصفاى جوانان و راهنماى دلسوز و دردشناس و همدل، دست جوانان را بگیرد.(17)
فرهنگ بسیجى‏
بسیج اگر چه یک نظام بیست میلیونى است تا از توطئه‏ها جلوگیرى کند و نیروهایش مهیّاى فداکارى در راه اسلام و کشورند و جوانان این تشکّل آماده‏اند در دل شب، نخوابند و استراحت نکنند تا مردم شهرها و روستاها در آرامش و امنیت باشند و گستره آن مجموعه‏اى از مردم را در بر مى‏گیرد و عرصه‏هاى فعالیت آن گسترده است امّا آن چه که اهمیت دارد تفکر، فرهنگ و ارزش‏هاى بسیجى است که مى‏تواند آحاد جامعه را از درون متحول کند و آنان را به رشد معنوى و اخلاقى برساند. فرهنگ بسیج از ایثار، خلوص، هدف‏مندى،توکل، ساده زیستى و پرهیز از تجملات موج مى‏زند و در یک کلام فضایل و خصال خداپسندانه را ترویج مى‏دهد. اگر بناست انقلاب و نظام اسلامى از تهاجم دشمن مصون باشد، کشورى آزاد و مستقل داشته باشیم و در جهت امنیت ملى، توسعه فرهنگى و اقتصادى برنامه ریزى کنیم و جامعه را به سرافرازى و عزت برسانیم باید فرهنگ و مجموعه‏اى از باورها، بایدها و نبایدهاى بسیجى را در تار و پود جامعه، ریشه دار سازیم، در تمامى سطوح ادارى، علمى، فنى و اجتماعى همه باید به خصوصیات بارز بیسجى مجهز و مسلح باشند و نمونه‏اى از یک عضو این تشکل در فضیلت‏ها و درونى کردن ارزش‏ها باشند تا بتوانند زمینه‏هاى ترقى، رشد و تعالى خود و جامعه را فراهم سازند این فرهنگ مشخصات و نمودهایى دارد که شناخت آن‏ها، تصویرى روشن از بسیجى‏ها فراروى ما قرار مى‏دهد، برخى از این ویژگى‏ها عبارتند از:
1 - شناخت ضرورت‏ها و مقتضیات زمان:
انسان باید بداند در چه شرایط و فضایى بسر مى‏برد و راه برون رفت از شرایط ایستا و راکد را هم باید بداند، بسیجى با هوشیارى نسبت به رویدادها، تعقیب زنجیره‏اى حوادث و ژرف‏نگرى در رویدادها، در تمامى صحنه‏ها به ایفاى نقش پرداخت و به دلیل این بصیرت و شناخت، موضع‏گیرى‏هایش مناسب و درست بود به فرمایش حضرت على(ع) هر کس به زمان سیاسى و اجتماعى خود آگاه باشد، تند بادهاى حوادث به او یورش نمى‏آورد: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس».
2 - اخلاص:
صداقت در گفتار، رابطه با خدا، ارتباط با مردم و اخلاص در انگیزه‏ها، هدف‏ها و تلاش، با روح بسیجى عجین شده است که باید این رایحه آرامش بخش به سوى جامعه سرایت یابد.
3 - پرهیز از عافیت‏طلبى و سست عنصرى:
بسیجى در تمامى تصمیم‏هاى بزرگ، کارهاى خطیر و سرنوشت ساز و بحران‏هایى که جامعه را در معرض تهدید قرار مى‏دهد، حضورى فعال دارد، از مشکلات نمى‏هراسد و خطر را به جان مى‏خرد و با بهانه‏ها و دست آویزها به گریز و پرهیز و اختفاو عزلت پناه نمى‏برد. اصولاً کسى که جان خود را به نور ایمان صیقل داده و از چشمه پر بهره قرآن و عترت جرعه‏ها نوشیده و هدف خویش را خالص نموده، از این گونه رفتارها گریزان است و در تنگناهاى حوادث، حماسه مى‏آفریند و با توجیهات غلط و عافیت طلبانه به شدّت مخالف است.
4 - بصیرت و معرفت:
بسیجى در برابر دشوارى‏ها، صبور است، در مسایل گوناگون درنگ مى‏کند، کارهایش با آگاهى و بینش ژرف توأم است، در موضع‏گیرى‏ها، دقت و سنجش دارد، از شتابزدگى مى‏پرهیزد و به جا و حساب شده و اصولى تصمیم مى‏گیرد. او فراست و بصیرت را بر اثر پارسایى و پرهیزگارى و ارتباط با خدا بدست آورده است که رسول اکرم(ص) مى‏فرمایند: «اتّقوا فراسة المؤمن لانّه ینظر بنور اللّه عزّ و جلّ؛ از فراست مؤمن بپرهیزید زیرا با نور الهى به همه چیز مى‏نگرد.» بنابراین قدرت تشخیص بسیجى والا، فوق العاده و اثر بخش است.
5 - بر محور قرآن و عترت:
رسول اکرم(ص) فرموده‏اند: «انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى اهل بیتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا ابداً و انّهما لن یفترقا»(18)
دقت در این حدیث معتبر و مستند این اصل را ثابت مى‏کند که اولاً اهل بیت و قرآن با هم پیوندى استوار دارند و ثانیاً این دو تا روز رستاخیز با هم هستند و قول و فعل عترت نبى‏اکرم(ص) همچون قرآن از خطا و اشتباه مصون بوده و حجت محسوب مى‏گردند. بر همین اساس بسیجى هم پیرو قرآن و رسول اکرم است و نظرات آنان را به مرحله اجرا در مى‏آورد. پیوند دائمى با این دو ثقل، آدمى را از لغزش‏ها، انحرافات، گروه‏گرایى، جناح بازى و حزب گرایى‏هاى بیهوده، مصون مى‏نماید. بسیجى هرکجا باشد ولایى مى‏اندیشد، عمل مى‏کند و مطابق با آرمان‏هاى حاکمیت الهى و قرآنى، پیش مى‏رود.(19)


  
  
   1   2   3   4      >